به گزارش رویداد شمال ؛ وی در گفتوگو با خبرآنلاین تأکید کرد: اگرچه مطالعات زیادی در حوزه آب انجام شده، اما بیشتر آنها در خدمت گروهی است که ما به آنها مافیای آب میگوییم. این شرکتها دنبال منافع خود هستند و گاهی از پروژههایی دفاع میکنند که انتقال آب از دریای عمان به مشهد را توجیه میکند.
بحران آب؛ نتیجه یک اشتباه تاریخی
پاپلییزدی ریشه بحران امروز را در سیاستهای چند دهه گذشته دانست و گفت: از سال ۱۳۲۷ و برنامه اول توسعه که با کمک آمریکاییها نوشته شد، اقتصاد ایران بر مبنای کشاورزی و آب طراحی شد. در آن برنامه به صراحت آمده بود صنعتی شدن با منافع کشور تضاد دارد؛ از همان زمان مسیر اشتباه آغاز شد و نتیجه آن امروز در خالی شدن سفرههای زیرزمینی و فرونشست زمین دیده میشود.
به باور وی، سیاستهای توسعهای نادرست موجب شد تا دولتها بهجای سازگاری با کمآبی تاریخی ایران، جمعیت و کشاورزی را به دل مناطق خشک ببرند. او گفت: ایران از دوران هخامنشی تا امروز با کمبارشی روبهرو بوده، اما تمدن ایرانی با قنات و مدیریت خردمندانه این وضعیت را کنترل میکرد. امروز اما با خشکسالی مدیریتی مواجهیم.
از انتقال آب تا انتقال عقل
پاپلییزدی با اشاره به ناترازی گسترده در بخشهای مختلف انرژی گفت: ناترازی تمام نشده است؛ فقط از برق به آب منتقل شده و احتمالاً در زمستان به گاز خواهد رسید. اما بهجای اصلاح مدیریت، آسمان را متهم میکنیم.
وی با انتقاد از سیاستهای پرهزینه انتقال آب اظهار داشت: ما تنها کشوری هستیم که میخواهیم آب را از دریا تا ۷۰۰ کیلومتر به کویر ببریم. انتقال آب از سد دوستی به مشهد بهاندازه یک شهر ۱۱۰ هزار نفری برق نیاز دارد. در شرایط ناترازی انرژی، چنین پروژههایی غیرمنطقی است.
به گفته وی، شرکتهای بزرگ مشاور با نفوذ در تصمیمات وزارت نیرو، عملاً سیاستهای انتقال آب را هدایت میکنند: «این شرکتها از تثبیت جمعیت در مناطق کویری سود میبرند، زیرا درآمدشان در مصرف بالای آب و پروژههای لولهگذاری است.»
باید جمعیت را به سمت دریا برد، نه آب را به دل کویر
پاپلییزدی راهحل بحران را در «مدیریت جمعیت» میداند: در دهه ۱۳۵۰ مشاوران بینالمللی به ایران پیشنهاد دادند حدود ۳۰ درصد جمعیت کشور باید کنار دریاهای جنوبی مستقر شوند، اما ما گوش نکردیم. حالا بعد از ۵۰ سال میخواهیم برای همین هدف جاده بسازیم!
او ادامه داد: در حالیکه همه کشورها جمعیت را به کنار آب میبرند، ما برعکس عمل میکنیم. امروز حدود ۳۰ درصد جمعیت ایران در هفت شهری زندگی میکنند که آب ندارند، اما بهجای ایجاد شغل در چابهار و جاسک، آب را به کویر میفرستیم تا فولاد بسازیم. این برخلاف توسعه و منافع ملی است.
پاپلییزدی تأکید کرد: تا ۲۰ سال آینده باید حدود ۳۵ درصد جمعیت کشور در سواحل دریای عمان ساکن شوند. اگر امارات هم قصد میکرد آب را به وسط کویر ببرد، امارات نمیشد. آینده توسعه ایران در کنار دریاست، نه در کویر.
ملاحظات امنیتی؛ بهانهای برای بیعملی
در پاسخ به دیدگاههایی مبنی بر خطرات امنیتی تمرکز جمعیت در سواحل، وی گفت: پنجاه سال پیش میگفتند اگر جمعیت در بنادر زیاد شود با یک موشک میتوانند آن را نابود کنند. اما حالا با موشکهای دوربرد، هیچ نقطهای امنتر از دیگری نیست. باید از نداشتن بندر بترسیم، نه از حضور مردم در کنار دریا.
جمعیت، چالش فراموششده
به گفته این پژوهشگر، رشد جمعیت بیبرنامه از مهمترین عوامل فشار بر منابع آب است: در سال ۱۳۰۰ جمعیت ایران حدود ۸ میلیون نفر بود، امروز بیش از ۸۵ میلیون نفر است. حالا برخی میخواهند جمعیت را تا ۱۵۰ میلیون نفر افزایش دهند. با این منابع محدود، این هدف نه ممکن است و نه منطقی.
او افزود: باید جمعیت را مدیریت کرد، نه صرفاً افزایش داد. توسعه بدون آب و اشتغال پایدار معنایی ندارد. اگر کار و زندگی در سواحل فراهم شود، مردم خودشان مهاجرت میکنند، همانطور که به دبی و کویت رفتند.
راه نجات؛ بازگشت به خرد جمعی
پاپلییزدی تأکید کرد: خشکسالی نیاز به مدیریت دارد، نه اضطراب. باید بروکراسی را کاهش داد و به بخش خصوصی اجازه فعالیت داد. دانش بومی آب در ایران بسیار غنی است و اگر با علم روز ترکیب شود، میتوان بحران را کنترل کرد.
وی در پایان گفت: حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد کمآبی کشور ناشی از سوءمدیریت است، نه کمبارشی. آینده ایران روشن است، به شرطی که دستگاههای دولتی اجازه دهند عقل جمعی کار خود را بکند. باید یادمان باشد خشکسالی ما کمبود باران نیست، کمبود خرد است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید