در جهاني كه اصلاحات معمولا با هياهو و تقابل همراه است، تجربه ايران نشان ميدهد شايد كاراترين مسير تغيير، از دل سكوت و با راهبري عقلانيت بگذرد؛ راهبرياي كه ديده نميشود، اما اثر ميگذارد.
در بسياري از سازمانهاي ايراني، نگاه سنتي به رهبري همچنان معطوف به نشانههاي بيروني قدرت، سخنرانيهاي پرهياهو و حضور برجسته در خط مقدم و ويترين رسانههاست. اما تجربه نشان ميدهد در محيطهاي پيچيده و چندقطبي امروزي، اثربخشترين رهبران كساني هستند كه در پشت صحنه و به صورت غيررسمي، با تاثيرگذاري نرم و تدريجي امور را مديريت ميكنند.