معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست با هشدار نسبت به شتابگرفتن پسروی آب دریای خزر اعلام کرد: اگر روند کنونی ادامه یابد، تا پایان قرن حاضر حدود یکسوم مساحت این دریا از دست میرود؛ سناریویی که خلیج گرگان و تالاب میانکاله را در آستانه نابودی کامل قرار داده و اجرای فوری طرح پمپاژ آب را به شرط اصلی نجات آنها تبدیل کرده است.
بحران آب در ایران، پدیدهای ناگهانی و محدود به چند سال اخیر نیست. این بحران، ریشه در دهههای گذشته دارد؛ زمانی که نشانههای نخستین ناترازی میان منابع و مصارف آب، آرام و تدریجی پدیدار شد اما چندان جدی گرفته نشد. کاهش بارشها، تغییر الگوهای اقلیمی، رشد جمعیت و توسعه شتابزده بخش کشاورزی و صنعت، همگی در کنار سوءمدیریت منابع آب، شرایطی را رقم زدند که امروز کشور را با یکی از پیچیدهترین چالشهای زیستمحیطی خود مواجه کرده است.
در این میان، دریاچهها، تالابها و پهنههای آبی کشور به شاخصترین قربانیان این بحران تبدیل شدهاند؛ از دریاچه ارومیه و گاوخونی گرفته تا بختگان و دهها تالاب کوچک و بزرگ دیگر که اکنون بیش از آنکه منبع حیات باشند، به نشانههای هشداردهنده یک بحران ملی بدل شدهاند.
پسروی دریای خزر؛ زنگ خطر برای شمال ایران
کاهش تراز آب دریای خزر در سالهای اخیر، به یکی از مهمترین دغدغههای زیستمحیطی کشورهای حاشیه این دریا تبدیل شده است. احمدرضا لاهیجانزاده، معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم با اشاره به نتایج مطالعات و مدلسازیهای انجامشده اظهار کرد: از سال ۱۹۹۵ روند پسروی آب دریای خزر آغاز شد، اما در پنج سال اخیر شدت این کاهش بهطور بیسابقهای افزایش یافته است.
وی خاطر نشان کرد: میانگین کاهش تراز آب خزر از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۰ حدود ۷ تا ۷.۵ سانتیمتر در سال بود، اما از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ این عدد به حدود ۱۹.۵ تا ۲۰ سانتیمتر در سال رسیده است؛ بهگونهای که طی پنج سال اخیر، نزدیک به یک متر از تراز آب دریا کاسته شده است.
شمال خزر در خط مقدم بحران
به گفته لاهیجانزاده، بیشترین اثرات پسروی آب در مناطق کمعمق شمال دریای خزر مشاهده میشود. سواحل قزاقستان و روسیه بیشترین میزان عقبنشینی خط ساحلی را تجربه کردهاند و برآوردها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰، در برخی مناطق این کشورها، پسروی آب به بیش از ۲۰ کیلومتر خواهد رسید.
وی تصریح کرد: هرچند سواحل ایران کمترین میزان پسروی را در مقایسه با دیگر کشورهای حاشیه خزر دارند، اما همین مقدار نیز آثار قابلتوجهی بر زیرساختها، بنادر، صنایع ساحلی و زیستبومهای حساس کشور گذاشته است.
پیامدهای ملموس در سواحل ایران
پسروی آب دریای خزر اکنون بهطور مستقیم زندگی و اقتصاد مناطق ساحلی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. لاهیجانزاده اظهار کرد: نیروگاه شهید سلیمی نکا بهدلیل کاهش تراز آب با مشکل جدی در آبگیری مواجه شده و صنعت پرورش میگو در منطقه گمیشان نیز نیازمند اجرای پروژهای پرهزینه برای حفظ ارتباط با دریاست.
وی افزود: بنادر کشور بهصورت روزانه نیازمند لایروبی هستند و برخی واحدهای گردشگری بهدلیل عقبنشینی چندصد متری دریا، فعالیت خود را متوقف کردهاند. اسکلههایی که زمانی محل قایقسواری بودند، امروز در خشکی قرار گرفتهاند.
سناریوی نگرانکننده ۲۱۰۰
معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست با اشاره به مدلسازیهای بلندمدت عنوان کرد: اگر روند فعلی ادامه یابد، تا سال ۲۱۰۰ حدود یکسوم مساحت دریای خزر از دست خواهد رفت. این اتفاق به معنای کاهش شدید رطوبت منطقه، افت بارندگی در سواحل خزری و در نهایت، تشدید بحران آب در بخشهای وسیعی از کشور خواهد بود.
خلیج گرگان و میانکاله؛ قربانیان اول پسروی
در میان زیستبومهای وابسته به دریای خزر، خلیج گرگان و تالاب میانکاله بیش از دیگر مناطق در معرض خطر قرار دارند. آرزو اشرفیزاده، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابها، در این گفتوگو با اشاره به اقدامات انجامشده اظهار کرد: لایروبی کانال آشوراده یک اقدام مداخلهای و اضطراری بود که بر اساس مطالعات علمی انجام شد و اگر این اقدام صورت نمیگرفت، امروز خلیج گرگان عملاً خشک شده بود.
وی افزود: این لایروبی حداکثر هفت سال برای ما زمان خرید تا بتوانیم راهکارهای اساسیتر را اجرایی کنیم. مهمترین این راهکارها، اجرای طرح پمپاژ آب از دریای خزر به خلیج گرگان است.
پمپاژ آب؛ شرط اصلی بقا
اشرفیزاده تصریح کرد: مطالعات امکانسنجی پمپاژ آب در سال ۱۴۰۳ نهایی شد و نشان داد اجرای این طرح در دو ایستگاه مشخص امکانپذیر است. در صورت اجرای این پروژه، میتوان حداقل برای ۲۰ سال آینده خلیج گرگان را حفظ کرد.
به گفته وی، مسئولیت تکمیل مطالعات اجرایی و ورود به فاز اجرا بر عهده وزارت نیرو قرار گرفته و در حال حاضر این وزارتخانه در مرحله انتخاب مشاور و پیمانکار است.
تجربه نجات موقت؛ اما نه کافی
لاهیجانزاده با اشاره به نتایج لایروبی کانال آشوراده اظهار داشت: پس از بازگشایی کانال، آب با دبی حدود ۴۰ مترمکعب بر ثانیه وارد خلیج شد، شوری آب کاهش یافت، مرگومیر پرندگان به صفر رسید و تنوع آبزیان افزایش پیدا کرد. اما از ابتدا مشخص بود که این اقدام موقتی است و بدون پمپاژ آب، خلیج دوباره در مسیر خشکشدن قرار میگیرد.
پیامدهای از دست رفتن خلیج گرگان
از دست رفتن خلیج گرگان و تالاب میانکاله، تنها یک خسارت زیستمحیطی نیست. اشرفیزاده اظهار کرد: خشکشدن این پهنه آبی میتواند به ایجاد کانونهای گردوغبار، نابودی معیشت جوامع محلی، از بین رفتن تنوع زیستی و تشدید مشکلات اجتماعی و اقتصادی در منطقه منجر شود.
راهکارهای مکمل و نگاه به آینده
در کنار طرح پمپاژ، سازمان حفاظت محیطزیست چند گزینه مکمل را نیز دنبال میکند؛ از جمله استفاده از پساب تصفیهشده برای تأمین آب، اصلاح مسیر آبراههها و تغییر شیوههای بهرهبرداری صنعتی در منطقه.
لاهیجانزاده عنوان کرد: در کنار این اقدامات، باید به اصلاح الگوی مصرف آب، توسعه کشاورزی پایدار و استفاده از فناوریهای نوین توجه جدی داشت. تجربه کشورهایی مانند هلند نشان میدهد که میتوان با مصرف حداقل آب، بیشترین بهرهوری را داشت.
تصمیم امروز؛ آینده فردا
آنچه از مجموع این اظهارات برمیآید، این است که خلیج گرگان و تالاب میانکاله در نقطهای حساس از تاریخ خود قرار گرفتهاند. تصمیمهایی که امروز گرفته میشود، سرنوشت این زیستبومها را برای دهههای آینده رقم خواهد زد؛ تصمیمهایی که اگر با تأخیر یا تردید همراه شود، ممکن است فرصتی برای جبران باقی نگذارد.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید