محمد معین وزیری، نوه معین العلما، همکار و وارث دهخدا در تالیف و انتشار لغت نامه بود؛ همچنین نیما یوشیج بدون اینکه او را دیده باشد، در کار چاپ کتابهایش او را وصی خودش قرار داد.
به گزارش رویداد شمال به نقل از مهر؛ «به ورثه خود وصیت میکنم که تمام فیشهای چاپ نشده لغتنامه را که ظاهراً بیش از یک میلیون است از الف تا یاء نوشته شده و یقیناً یک کلمه دیگر بر آن نمیتوان افزود، به عزیزترین دوستان من آقای دکتر معین بدهند که مثل سابق به چاپ برسد این زحمتی است جانکاه که اقلاً معادل نصف تألیف است.» این بخشی از وصیتنامه دهخدا است که در آن محمد معین را مسئول انتشار و ادامه کار «لغتنامه» معرفی میکند. مردی که از روز شروع همکاری با دهخدا تا لحظه مرگ در کنارش بود.
نهم اردیبهشت سال ۱۲۹۷ در محله زرجوب شهر رشت و در خانه شیخ ابوالقاسم، پسری به دنیا آمد به نام محمد، که امروز به نام محمد معین وزیری میشناسیمش. پدرش از روحانیان شهر رشت بود. محمد در سن شش سالگی پدر و مادرش را به خاطر بیماری حصبه با فاصله چند روز از دست داد و تحت تعلیم پدربزرگش، معین العلما قرار گرفت، تحت تعلیمات او عربی را بسیار خوب میدانست و متون عربی را بدون اعراب، به درستی میخواند.
دوره ابتدایی را در رشت گذراند و سپس برای تحصیل به تهران آمد. در سال ۱۳۱۰ وارد دانشسرای عالی شد و در رشته ادبیات و فلسفه علوم تربیتی تحصیل کرد. در سال ۱۳۱۸ به تهران منتقل شد و همزمان با معاونت و کفالت اداره دانشسراهای وزارت فرهنگ، در دانشگاه تهران دوره دکتری ادبیات فارسی را آغاز کرد و در سال ۱۳۲۱ با پایاننامهای با عنوان «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی» که با راهنمایی ابراهیم پورداوود و با نمره بسیار خوب پذیرفته شد، به عنوان نخستین دانشآموخته دوره دکتری ادبیات فارسی در ایران شناخته شد.
همان سال با مهین امیرجاهد ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد، مهدخت، همایون، پیروز و پریچهر. همسرش شرایط خانه را برای کار او فراهم میکرد و گهگاه هم در تهیه فیشهای مطالعاتی همکاری داشت و فیشهایی نیز با خط او موجود است. مهدخت معین _فرزند ارشدشان_ مادرش را زنی همراه توصیف میکند: مادرم طوری زندگی را اداره میکرد تا پدرم آرام بماند و حتی به اقوام او نیز مادرم رسیدگی میکرد. پدرم در روز اول ازدواجشان به مادرم گفته بود اول با این کتابها ازدواج کردم بعد با شما. او روزی ۱۸ ساعت کار میکرد، بیکاری را تحمل نمیکرد و بیقرار میشد و جمله همیشگی مادرم این بود: «دکتر جان، برو سرکارت تا آرام شوی.»
همکاری با دهخدا و تألیف فرهنگ معین
محمد معین پس از اخذ دکتری، به عنوان دانشیار و سپس استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به کار شد و کرسی «تحقیق در متون ادبی» را بر عهده گرفت. همکاری او با علیاکبر دهخدا از سال ۱۳۲۵ آغاز شد؛ در این مدت معین به عنوان یکی از یاران و پژوهشگران اصلی دهخدا در جمعآوری، تنظیم و تدوین فیشهای لغتنامه مشارکت داشت و تا زمان درگذشت دهخدا در این پروژه همکاری نزدیک داشت.
پس از فوت دهخدا در سال ۱۳۳۴، طبق وصیت نامه او، مسئولیت ریاست امور علمی سازمان لغتنامه دهخدا به محمد معین سپرده شد. این سازمان ابتدا در مجلس شورای ملی مستقر بود و سپس در سال ۱۳۳۶ به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد که معین تا پایان عمر ریاست آن را بر عهده داشت. دهخدا در وصیتنامهاش تصریح کرده بود که زحمات معین در تدوین لغتنامه حداقل معادل نصف تألیف آن است.
معین بخش بزرگی از عمر خود را صرف ادامه تدوین لغتنامه دهخدا کرد و در مقدمه لغتنامه، ضمن حفظ امانتداری، تلاش کرد تا این اثر جامع و کامل باقی بماند. او همچنین در کنار این کار، فرهنگ فارسی معین را که یکی از مهمترین فرهنگهای لغت زبان فارسی است، تدوین و منتشر کرد.
مهمترین اثر محمد معین، «فرهنگ فارسی معین» است که یکی از لغتنامههای معتبر و مرجع زبان فارسی به شمار میآید. این فرهنگ در ۶ جلد و ۷۹۵۶ صفحه منتشر شده و شامل واژگان فارسی، ترکیبات عربی رایج در فارسی و کلمات اروپایی وارد شده به زبان فارسی است. ویرایش متوسط این فرهنگ پس از درگذشت معین توسط سیدجعفر شهیدی انجام شد.
علاوه بر تألیف فرهنگ معین، محمد معین آثار متعددی را تصحیح و ترجمه کرده است. از جمله تصحیح کتابهایی چون «برهان قاطع»، «چهار مقاله نظامی عروضی»، «جوامع الحکایات و لوامع الروایات» اثر عوفی، «عبهرالعاشقین» روزبهان بقلی (به همراه هانری کربن)، «دانشنامه علایی» ابن سینا (به همراه سید محمد مشکوة) و «جامع الحکمتین» اثر ناصرخسرو (به همراه هانری کربن) و ترجمه کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» اثر رومن گیرشمن.
معین به زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی، آلمانی، پهلوی، اوستایی و فارسی باستان تسلط داشت و در زمینههای ادبیات، زبان، تاریخ، فرهنگ، فلسفه و مذاهب پژوهشهای فراوانی انجام داد و بیش از ۲۳ کتاب در حوزه تألیف، ۵ کتاب در حوزه تصحیح، ۴ کتاب ترجمه و حدود ۱۰۰ مقاله منتشر کرد.
وارث نیما
نیما یوشیج آثارش را به محمد معین سپرد زیرا به امانتداری، فضل و دانش عمیق او در ادب فارسی اعتماد کامل داشت. او در وصیتنامهاش که در آذرماه ۱۳۳۸ نوشته شد، بدون اینکه معین را شخصاً دیده باشد، او را به عنوان وصی و امین خود تعیین کرد تا اشعارش را بررسی و قسمت لازم را منتشر کند و نظارت کامل بر انتخاب و طبع آثارش داشته باشد.
دلیل اصلی این انتخاب، امانتداری و صداقت علمی محمد معین بود؛ نیما میدانست که معین فردی است که به حفظ اصالت و درستنویسی آثار پایبند است و حتی اگر با ذوق شعر نو او موافق نباشد، هرگز در تحریف یا تغییر آثارش دخالت نخواهد کرد. جلال آل احمد نیز در این باره گفته بود که نیما به معین به عنوان پناهگاهی برای امانت آثارش پناه برده است.
و ناگهان خاموشی…
سرانجام محمد معین وزیری در سال ۱۳۴۵، پس از بازگشت از ترکیه دچار سکته شد و پنج سال آخر عمر خود را در حالت کما گذراند. برای درمان او به کانادا و کشورهای دیگر نیز سفر شد، اما بهبود نیافت و در ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت. پیکر او در آستانه اشرفیه به خاک سپرده شد.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید